آخرین مطالب

۱۴ مطلب با موضوع «چکه های اندوه» ثبت شده است

پست ِ چراغ ِ دانش رو یادتون هست؟؟ در ادامه ی همون پست میخوام بنویسم که اگر کتاب "من ملاله هستم" رو بخونید ، ممکنه حس کنید که یک نویسنده ی ایرانی این کتاب رو درباره ی وضعیت فرهنگ و جامعه و سیاست و اقتصاد مملکتمون نوشته. توصیفات نویسنده از جامعه ی پاکستان و طرز فکر طالبان ، به شدت برام آشناس و قابل لمس. با خوندن ِ این کتاب ، یاد گ ش ت ا ر ش ا د افتادم. و به این فکر کردم که با این پول هایی که نذر اماکن مذهبی میکنیم ، چند تا مدرسه میتونیم بسازیم؟؟ چقدر میتونیم محیط زیست و اماکن تاریخی و قدیمیمون رو حفظ کنیم؟ برای چند نفر میتونیم شغل بوجود بیاریم؟ هزینه ی تحصیل و ازدواج و جهیزیه و بیماری چند خانواده رو میتونیم بپردازیم؟؟؟ و سوالات و فکرهایی دگر...


+بیشتر فکر کنیم...


++بعدا نوشت : دوستای خوبم ، کامنت جناب ِ عابدین چالش رو هم مطالعه بفرمایید:) با تشکر...

مریمی ...
۰۲ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۱۷ ۲ نظر

اعتراف میکنم که خیلی وقتها ، به گفته هام پایبند نیستم. خوب حرف میزنم ولی در عمل ، صفر ِ صفرم. مثل این حرفم که آدم نباید خودشو با بقیه مقایسه کنه. چون هرکس توانایی ِ خاص ِ خودشو داره. ولی در عمل ، خیلی کم به این حرفم پایبندم. بعضیا یه سری از از کارها رو بهتر از من انجام میدن. تواناییشون تو ارتباط با دیگران و جذب مخاطب خیلی بالاس. حالا اگه من بهشون حسادت کنم ، فقط به خودم ضربه میزنم و لاغیر. این روزا سر یه قضیه ای دپرسم و مدام فکر میکنم که چرا من نباید مثل فلانی باشم؟؟؟ خیلی وقتها اشک میریزم مثل ِ الان و به همون فلانی ، حسودی میکنم. 

خدایا این حس رو از من بگیر. لطفا...


هر کسی را بهر کاری ساختند
میل آن را در دلش انداختند

+جناب مولانا

مریمی ...
۳۰ دی ۹۴ ، ۱۸:۳۵ ۶ نظر

دیشب که متن توافق نامه ی هسته ای خونده شد ، خیلیامون خوشحال شدیم و پست گذاشتیم و تبریک گفتیم و شادی کردیم. امیدوار شدیم به آینده و روزای خوب. به اینکه ممکنه این توافق نامه ، ما رو به پیشرفت و زندگی بهتری برسونه. منم امیدوارم و شاد. ولی خب هرچیزی ، خاکستری ِ. هرچیزی ترکیبی از مثبت و منفی ِ. امروز متنی به دستم رسید با این مضمون که "درسته که تحریما برداشته شده و همه خوشحالیم ولی من دیگه 20 ساله نمیشم ، دیگه جوونی ِ من برنمیگرده و از این حرفا". که واقعا درسته. 


چه با تحریم چه بی تحریم ، چه با انرژی هسته ای چه بی انرژی هسته ای ، مملکتمون پر از آدماییه که به نون ِ شب محتاجن. که زیر بار مشکلات کمرشون خم میشه و کسی اهمیتی نمیده. آدمای دردمند که به خاطر فقر ، دست به هرکاری میزنن:( امشب خیلی دلم گرفته:(


++خدایا ؛ هیچ کجای دنیا فقر نباشه...لطفا..

آمین..

مریمی ...
۲۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۴۶ ۲ نظر

من امروز افسرده ترین و دلگیر ترین مریمی ِ دنیا بودم ولی باز هم خدا رو شکر میکنم. 

بابت ِ : 

سلامتی ِ روانیم. اینکه میتونم خیلی راحت حسمو بروز بدم و اگه لازم  ِ بخندم و اگه لازم ِ اشک بریزم.

چشمام. چشمای مظلومم که به گاه و بیگاه بارونی میشن و اجازه نمیدن بغضمو سرکوب کنم.

بالش کوچیکم که رازدار ِ خوبیه و خیسی ِ اشکامو به کسی نشون نمیده.

پتوم که به راحتی منو مخفی میکنه.

اون فضای دنجی که دارم و گاهی وقتا به بهانه ی درس خوندن میرم اونجا ولی در واقع جاییه برای اشک ریختنام.

اینکه به راحتی میتونم دروغ بگم که یه وقت خونواده م ناراحت نشن.

توانایی نوشتن و شنیدن. میتونم دردهامو بنویسم و ترانه های غمگین گوش بدم.

و خیلی چیزای دیگه...


خدایا ممنون. اگه این نعمتها رو بهم نمیدادی... نه نمیخوام به نبودنشون فکر کنم. به بودنشون فکر میکنم و به اینکه چقدر خوشبختم که این نعمتها رو دارم:). شکر شکر شکر....


+حس فوق العاده ایه که در بدترین شرایط زندگیت هم شاکر باشی. خیلی سخت ِ ولی لذت بخشه:). الهی که همه این حس ِ فوق العاده رو تجربه کنن. 

آمین آمین آمین...



++عنوان پست از جناب مولانا



مریمی ...
۲۰ آذر ۹۴ ، ۲۲:۰۳ ۰ نظر