آخرین مطالب

۴ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است


اعتراف میکنم که خیلی وقتها ، به گفته هام پایبند نیستم. خوب حرف میزنم ولی در عمل ، صفر ِ صفرم. مثل این حرفم که آدم نباید خودشو با بقیه مقایسه کنه. چون هرکس توانایی ِ خاص ِ خودشو داره. ولی در عمل ، خیلی کم به این حرفم پایبندم. بعضیا یه سری از از کارها رو بهتر از من انجام میدن. تواناییشون تو ارتباط با دیگران و جذب مخاطب خیلی بالاس. حالا اگه من بهشون حسادت کنم ، فقط به خودم ضربه میزنم و لاغیر. این روزا سر یه قضیه ای دپرسم و مدام فکر میکنم که چرا من نباید مثل فلانی باشم؟؟؟ خیلی وقتها اشک میریزم مثل ِ الان و به همون فلانی ، حسودی میکنم. 

خدایا این حس رو از من بگیر. لطفا...


هر کسی را بهر کاری ساختند
میل آن را در دلش انداختند

+جناب مولانا

مریمی ...
۳۰ دی ۹۴ ، ۱۸:۳۵ ۶ نظر

2 روز ِ که خوندن ِ کتاب ِ "من ملاله هستم" رو شروع کردم. ملاله یوسف زی ، دختری از پاکستان که مورد ِ حمله ی طالبان قرار گرفت و وقتی 13 سالش بود در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد و سال ِ 2014 هم به طور مشترک با یک فرد هندی جایزه ی صلح نوبل رو به پاس تلاشهاش برای تحصیل و آموزش عمومی کودکان پاکستان دریافت کرد. هرچند خیلیا میگن که ملاله خواسته یا ناخواسته از غرب دفاع میکنه و تبدیل به عروسک خیمه شب بازی اروپا و امریکا شده ، اما با این وجود ، ملاله نماینده ی همه ی دخترایی ِ که به دلایل عرفی و فرهنگی از ساده ترین حقوقشون هم محرومن. دخترایی که با این باور بزرگ شدن که فقط باید ازدواج کنن و بچه دار بشن و مطیع همسرشون باشن. هرچند الان اوضاع جامعمون خیلی بهتر از قبل شده اما هنوز هم توی مناطق محروم ، خیلی از دختران و زنان از حقوق خودشون محروم و بی اطلاع هستن و علاوه بر این ، مشکلات قتصادی هم مزید ِ بر علت شده:(

ایکاش بفهمیم و بدونیم که جامعه به زنان توانمند احتیاج داره. که یک زن ِ باسواد ِ فهیم ، خیلی خوب میتونه با همسرش ارتباط برقرار کنه و فرزندانی رو تربیت کنه. منظورم از سواد ، تحصیلات دانشگاهی نیست هرچند تحصیلات دانشگاهی هم تا حدی مهمه اما منظور ِ من این ِ که توانایی خوندن و نوشتن داشته باشیم و بتونیم از منابع معتبر برای تربیت فرزندمون استفاده کنیم. درسته که قدیما خیلی از پدرا و مادرا سواد ِ چندانی نداشتن ، اما باتجربه بودن و دانا و فرزندان خوبی هم تحویل جامعه میدادن. گذشته از این ، شرایط قدیم با الان خیلی متفاوت بود. قدیم اینهمه شبکه ی اجتماعی و تلویزیونی وجود نداشت ، ماهواره و اینترنتی نبود و تربیت بچه ها هم راحت تر بود اما الان با این شرایط ، تربیت بچه ها خیلی سخت شده و در نتیجه پدر و مادر ، مخصوصا مادر ، باید باسواد باشن و اهل مطالعه که بتونن با بچه هاشون ارتباط خوبی داشته باشن. 


+به امید ِ اینکه رورزی برسه که همه بتونن از نعمت ِ سواد برخوردار بشن و حق ِ کسی پایمال نشه و به امید ِ اینکه همه ی بچه ها ، پدر و مادرای فهیم و آگاه داشته باشن.


آمین...





مریمی ...
۲۸ دی ۹۴ ، ۱۸:۰۳ ۲ نظر

دیشب که متن توافق نامه ی هسته ای خونده شد ، خیلیامون خوشحال شدیم و پست گذاشتیم و تبریک گفتیم و شادی کردیم. امیدوار شدیم به آینده و روزای خوب. به اینکه ممکنه این توافق نامه ، ما رو به پیشرفت و زندگی بهتری برسونه. منم امیدوارم و شاد. ولی خب هرچیزی ، خاکستری ِ. هرچیزی ترکیبی از مثبت و منفی ِ. امروز متنی به دستم رسید با این مضمون که "درسته که تحریما برداشته شده و همه خوشحالیم ولی من دیگه 20 ساله نمیشم ، دیگه جوونی ِ من برنمیگرده و از این حرفا". که واقعا درسته. 


چه با تحریم چه بی تحریم ، چه با انرژی هسته ای چه بی انرژی هسته ای ، مملکتمون پر از آدماییه که به نون ِ شب محتاجن. که زیر بار مشکلات کمرشون خم میشه و کسی اهمیتی نمیده. آدمای دردمند که به خاطر فقر ، دست به هرکاری میزنن:( امشب خیلی دلم گرفته:(


++خدایا ؛ هیچ کجای دنیا فقر نباشه...لطفا..

آمین..

مریمی ...
۲۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۴۶ ۲ نظر
دنیای بچه ها خیلی قشنگه. وقتی بچه بودیم ، با دیدن خیلی چیزا ذوق می کردیم و لذت می بردیم و خوشحالیمونو نشون می دادیم. ولی وقتی بزرگ شدیم اون حس و حال از بین رفت. چرا؟؟ چون دنیای آدم بزرگا ، خیلی سرد و بی روحه. چون هزار و یک جور مشکل و دغدغه دارن. چون برای یه آدم بزرگ زشته که مثل بچگیاش با دیدن هرچیزی ذوق کنه. چون اگه شاد باشه و اهل بگو بخند و شیطنت ، بهش میگن چرا مثل بچه ها رفتار میکنی؟ یا چقدر سرخوشی یا پشت سرش حرف میزنن و میگن فلانی دل خوشی داره.. 

واقعیت اینه که ما اینقدر اسیر روزمرگی ها و دغدغه هامون شدیم ،متوجه ی خیلی از چیزا و اتفافات ساده ی دور و برمون نیستیم. اتفاقاتی که میتونن حالمون رو خوب کنن و انرژی مثبت بهمون بدن. یا همه ی نعمتها و همه ی مظاهر طبیعت که ما از دیدن و لمسشون غافلیم.. به قول زنده یاد سهراب سپهری ((دلخوشی ها کم نیست)).. 

++می تونیم یه دفتر داشته باشیم مخصوص نوشتن درباره ی دلخوشیامون:) شک ندارم که حالمومو خیلی خوب میکنه:) 

++ما هم می تونیم تا حدی طبق عرف و فرهنگمون رفتار کنیم و هم رفتارها و نگرش های خاص خودمونو داشته باشیم.. 

++دلخوشی ها و شادیهاتون روزافزون.. آمین


*عنوان پست از زنده یاد سپهری
مریمی ...
۲۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۳ ۱ نظر