پستی با سه عنوان...
برای این پست سه تا عنوان به ذهنم میرسه که بنویسم. مثل :
چنین است رسم سرای درشت ، گهی پشت به زین و گهی زین به پشت (جناب فردوسی)
یا
بی کمالی های انسان از سخن پیدا سود ، پسته ی بی مغز چون لب وا کند ، رسوا شود (جناب سعدی)
یا
تا مرد سخن نگفته باشد ، عیب و هنرش نهفته باشد (جناب سعدی)....
خوشحالم خیلی از کسایی که مصداق ِ بارز سه بیت بالایی هستند ، توسط مردم رد صلاحیت شدند. خانم نماینده ای که کار ِ زن رو خونه داری و شوهرداری و بچه داری میدونه و دیدن مسابقه ی والیبال رو برای زنان کاری ناشایست تلقی میکنه ؛ آقایونی که علاقه ی زیادی به فحش و توهین و فرافکنی و کارهای عمرانی مثل ساخت و ساز و سیمان و بتن ریختن دارند و یا افرادی که خیلی دلواپس این مملکتند. البته نه اینکه واسه همه ی مشکلات این مملکت دلواپس باشناااا ، نه ، اینا فقط واسه منافع شخصی خودشون دلواپس شدند ولی جوری وانمود میکنند که هرکی ندونه ، فکر میکنه چقدر دلسوزند و چقدر به فکر این مردم و مملکتند.
خانم ِ نماینده ، شما که خودتون تو مجلس حضور داشتید ، چطوری میتونستید به خونه داریتون برسید؟ مگه نه اینکه جمله ی گهربارتون رو خودتون با حضور توی مجلس به عنوان یه زن شاغل ، نقض فرمودید؟ اگه کار ِ زن فقط خونه داری ِ ، شما چرا تو مجلس حضور داشتید؟ نکنه مجبور بودید؟؟ حالا اگه به هردلیلی تو مجلس حضور داشتید و از کار خونه هم غافل میشدید ، مردم واسه راحتی ِ شما و صرفا به خاطر نظر شما درباره ی زن و وطایفش ، به شما رای ندادند و شما از این به بعد ، با فراغ بال میتونید تو خونه باشید و به وظایفتون هم برسید و مسابقه ی والیبال رو هم از تلویزیون تماشا کنید.