با عرض پوزش از زنده یاد سهراب سپهری عزیز ، باید بگم که به جای چک چک چلچله از سقف ِ بهار ، ما شاهد و ناظر ِ چک چک برف از سقف ِ آسمون هستیم. انگار زمستون ته مونده های جیبای پالتوشو داره رو سرمون میریزه و لبخند شیطنت آمیزی هم روی لباش داره و خوشحاله از غافلگیر شدن ِ طبیعت و شکوفه های بهاری و مردمی که با ذوق و شوق میخواستن لباسای بهاریشونو به تن کنن ولی دیدن ای دل ِ غافل! حالا حالاها باید میزبان لباسهای زمستونیشون باشن.
سال 94 داره به خط پایان نزدیک میشه. یه سال پر از اتفاقات خوب و بد ، پر از حواشی و حرف و حدیث. پر از خوشحالی و ناراحتی.
94 برای من ، یه سال ِ پر از ماجرا بود. پر از ماجراهای خوب و یک مقدار هم ماجراهای بد. پر از تجربه و درس.
امسال برای اولین بار تصمیم گرفتم نوشته هامو عمومی کنم نه اینکه مثل چند سال ِ گذشته ، خصوصی و رمزدار و فقط واسه دل خودم بنویسم. خب نتیجه ش اینه که الان یه وبلاگ ِ 3 ماه و 10 روز ِ دارم که تعداد مخاطبان و کامنت گذارانش از انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکنه. دیدین بعضی از بچه ها نچسبن؟ کسی طرفشون نمیره؟ یا بچه هایی که یه سری مشکلات دارن و خیلیا ازشون فرارین؟؟؟:( وبلاگ ِ منم مثل همون بچه هاس. مادر ِ این بچه ، میدونسته که نمیتونه بچه داری کنه ولی باز تصمیم به بچه دار شدن گرفته.
امسال بیشتر به این نتیجه رسیدم که همچنان باید تو سایه باشم. تو پشت صحنه ی زندگی باشم و این چیز خوبی نیست. ولی.. بگذریم...
حس میکنم 95 ، سال ِ خوبی ِ:) یه عالمه برنامه و ایده و هدف و کارهای تلنبار شده دارم واسه سال جدید. امیدوارم تنبلی رو کنار بذارم و با برنامه ریزی و نظم ، کارامو انجام بدم. آمین.
الهی که امسال برای همتون ، یه سال ِ پر خیر و برکتی باشه. پر از اتفاقات ِ خوب ، حس های خوب ، خوشی ِ زیاد ، خنده های از ته ِ دل ، جسم و روح و روان ِ سالم و جیب ِ پر پول:-D. آمین. __میتونید 95 تا آمین بگید__:)
در کنار همه ی تصمیمات و برنامه های شخصی که واسه سال جدید داریم ، یه تصمیماتی هم بگیریم در زمینه ی مسایل اجتماعی. مثل زود قضاوت نکردن ( که یکی از بدترین خصوصیات اخلاقیمه) ، مثل احترام بیشتر به محیط ِ زیست ، مثل مطالعه ی بیشتر و خیلی چیزای دیگه که خودتون بهتر از من میدونین:)
+ادامه ی مطلب را دریابید:)
۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۱۲
۴ نظر