آخرین مطالب

این روزهای آشفته...

پنجشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۱ ب.ظ

مهشاد میگوید هرچقدر در اینستاگرام سعی میکنیم شاد و خوشبخت به نظر بیایم ، توی وبلاگامون سعی میکنیم غمگین باشیم. جمله دقیقشو نمیدونم مهشاد عزیز ب بزرگواری خودت ببخش. 


نکته ی مثبت این روزا اینه که سعی میکنم سپاسگزارتر باشم. مثلا به جای غر زدن سر اینکه چقدرررر هوا سرده ، خداروشکر کنم که یه خونه ای هست و یه بخاری و لباس گرم ، که یه مامان هنرمند دارم که برام شال و کلاه بافته ، که دستکش دارم ، که بدنم قویه و فعلا خبری از سرماخوردگی نیست با وجود اینکه هر روز بیرونم ، و شکر گزاری بیشتر برای اینکه بابا نسبت به روزهای قبل حالش بهتره و خطر از بیخ گوشمون رد شد.


غم و غصه هم هست.. مثلا اینکه خیلی دور خودم میچرخم و به هیچ کاری نمیرسم. مدتهاست که میخوام یه تایم بزارم برای وبگردی و اینکه حداقل هفته ای یه بار به دوستای وبلاگیم سر بزنم و براشون کامنت بزارم ولی نمیشه. کلی کتاب و فیلم و مجله دارم ، و متاسفانه نمیتونم به وسوسه م برای کتاب خریدن غلبه کنم و در نتیجه یه عالمه کتاب روی هم انباشته میشه:( خیلی وقته خاطرات روزانمو ننوشتم:( ذهنم خیلی آشفته س. درگیری ذهنیم زیاده. مدام فکر و خیال و نگرانی و استرس و این آشفتگی تو زندگی روزمره م هم خودشو نشون میده. مثلا کتابخونه و کمدی که هرچقدر مرتبشون میکنم باز به هم ریخته س ، فایلای لپ تاپ و موبایل تبدیل به بازار شام شدن:(( خیلی خسته م:(( 

این این روزا بیشتر از هر وقت دیگه ای ، به آینده فکر میکنم....( همین پست رو هم با آشفتگی نوشتم:((



۹۵/۰۹/۰۴
مریمی ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی