آخرین مطالب

به یاد سینما رکس:(...

پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۲ ب.ظ

28 مرداد سال 1357 مردم آبادان برای فیلم گوزنها به سینما رکس رفتند که فیلم ببینند ولی زنده زنده در سینمای دربسته سوختند.

روح قربانیان مظلوم و بی گناه سینما رکس آبادان شاد. آمین.



سینما شلوغ امشب ، هیچ کس این فیلم رو ندیده 

کسی قصه ی سقوط رو از ستاره نشنیده 


قصه ی شاخ گوزن و شاخه ی بدون برگه 

اما قصه ناتمومه ،‌سانس بعدی سانس مرگه 


هر کسی از رو شماره ش روی صندلی نشسته 

یه نفر برای شوخی درای سالن رو بسته 


تپش ترانه مرده ، تو رگای این دقیقه 

لحظه لحظه ی شروع یکه تازی حریقه 


سینما ! ای سینما رکس ! آخرین فیلمت رو بفروش 

واسه هر بلیط یه دریا گریه کن بغض منم روش


سینما ! ای سینما رکس ! پرده ی سیات رو بنداز 

اگه از حافظه رفتی جون بگیر تو نبض آواز


صدای جیغ جماعت شب رو می شکنه دمادم 

این بوی سوختن چوبه ، یا بوی کباب آدم ؟


شعله قد کشیده تا سقف ، ریه ها خونه ی دود 

به جای آتش نشانی ، تاول که زود به زود 


پرده ی پک نمایش گُر گرفته از حرارت 

فردا رو عزا می گیرن آدمای این ولایت 


سینما و آدماش رو شعله های شب سوزونده 

وقتی که خروس بخونه سینما رکسی نمونده 


سینما ! ای سینما رکس ! نگا کن ! یه مرد سوخته 

هنوز از بین ذغالا چشماش رو به پرده دوخته...



+این شعر تو فضای مجازی بود و متاسفانه اسم شاعرش نوشته نشده بود. 


۹۵/۰۵/۲۸
مریمی ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی