آخرین مطالب

کار اداری ، سخت یا آسان؟؟؟

چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۰۷ ب.ظ
خدا نکنه تو این مملکت ، بخوای یه کار اداری انجام بدی. حالا چه درخواست یه فارغ التحصیلی ساده باشه ، چه یه درخواست پیشرفته برای کارای سخت تر و مهم تر. امان از کاغذبازی های بی مورد. امان از کارمندایی که وقت و انرژی ارباب رجوع براشون اهمیتی نداره. شغل دولتی تو ایران ، رخوت به همراه داره. چون یه کارمند دولتی میدونه که چه کار کنه چه کار نکنه ، باز آخر ماه ، حقوقشو میگیره. پس چرا به خودش زحمت بده و کار کنه؟ تازه اگر پررو باشه ، میتونه جوری رفتار کنه که ارباب رجوع معذب بشه و احساس ناراحتی کنه. یاد نگرفته که هر انسانی خدمت رسان بقیه س و در ازای خدمتش ، پول میگیره. هرچند تو هر موقعیتی ، آدمای وظیفه شناس و دلسوز هم پیدا میشن.
صبح رفتم دانشگاه دنبال کارای فارغ التحصیلی و جمع کردن امضا از آدمای مختلف. قبل جمع کردن امضا ، باید میرفتم آموزش و یکی از آقایون مسیول ، یه فرمی رو پر میکرد و بعدش باید میرفتم واحد فارغ التحصیلان ، یه برگه از مسیولش میگرفتم و بعد دنبال امضاها میرفتم. مسیول واحد فارغ التحصیلان ، یه خانوم جوانی بود که وقتی تو آموزش بودم ، اومد پیش همکاراش و کلی گفتن و خندیدن و رفع خستگی کردن و دوباره رفتن تو اتاق خودشون. حالا من باید میرفتم یه برگه ای ازش میگرفتم. همین که رفتم تو ، عین برج زهرمار بود. انگار نه انگار تا همین چند ثانیه پیش مشغول بگو بخند بوده. گفتم برای اون برگه اومدم ، با یه حالت اخم و ناراحتی و اینکه مثلا من خیلی خسته م و نمیتونم ، گفت بدید خانم فلانی انجام بده ، گفتم خانم فلانی نیستن ، منو فرستادن پیش شما ، بعد با یه حالتی که مثلا من دارم بهت لطف میکنم ، گفت بشین تا آماده بشه. چند دقیقه بیشتر طول نکشید ولی تو همون چند دقیقه به حدی معذب شدم و اعصابم به هم ریخت که حد نداره. چرا این کارمندا نمیدونن که کارشون ، وظیفشونه؟ چرا باید با نوع حرف زدن و رفتارای مسخره شون ، منت سر ارباب رجوع بذارن؟ اون پولی که میگیرن ، حلال ِ؟؟ کارگر بدبخت باید عرق بریزه و کارای سخت انجام بده و یه حقوق ناچیز بگیره ، اونوقت خیلی از کارمندا زیر ِ کولر میشینن و طبق معمول هم گوشی به دستن و آخر هر ماه هم پول مفت میگیرن. 

بماند. حالا نوبت جمع کردن امضا بود. آدمایی که تو اتاقاشون نبودن و من مدام بالا پایین میرفتم تا یه مسیول ، لطف کنه و فرم مخصوص رو امضا کنه. تازه منتم سرم بذارن که تو این بلبشویی که هست ، حالا چه وقت امضا جمع کردنه؟؟!!! ( یه مراسمی تا دو سه روز دیگه تو دانشگاه برگزار میشه که آقایون مسیول ، در حال انجام مقدمات مراسم بودن). فقط اون وسط یکی از کارمندا به دادم رسید. گفت دلم واست میسوزه از صبح هی از این اتاق به اون اتاق میری و کارات راه نمیفته. آقای ابراهیمی عزیز ، شما اینجا رو نمیخونی و من رو هم نمیشناسی. اگه کمک شما نبود ، محال بود بتونم کارامو انجام بدم. شما وظیفه ای نداشتی که به من کمک کنی ، چون تو اون فرم ، به امضای شما احتیاجی نداشتم ولی کمکم کردی که همه ی امضاها رو از بقیه مسیولا بگیرم و خیالم راحت بشه. یک دنیا ممنون کارمند وطیفه شناس ِ مهربون. مطمین باش روزی نتیجه ی کمک و دلسوزیت رو میبینی:) 


ماها فقط بلدیم غر بزنیم و از بقیه انتظار داشته باشیم. در صورتی که اگر هر کدوممون تو هر جایگاه و پست و مقامی که هستیم ، به وظیفمون خوب عمل کنیم ، مملکتمون از اینهمه فساد و مشکل و بدبختی در میاد. امیدوارم روزی این اتفاق بیفته. آمین. 
۹۵/۰۵/۲۷
مریمی ...

نظرات  (۱)

۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۳۲ دختر اسمانی
وای خداروشک تاحالا دنبال کارای اداری نرفتم
پاسخ:
 :))) چه خوب.  ولی از یه سنی به بعد موقعیتهای زیادی برامون پیش میاد وناچاریم کار اداری انجام بدیم..